موج گزارش هاي خبري مبني بر احتمال حمله نظامي به ايران و يا يك درگيري منطقه اي ، مدتي است كه بيش از گذشته در رسانه هاي غربي و عربي منعكس مي شود. آخرين خبرهاي اين موضوع، انتشار يك زمان بندي احتمالي و تاكتيك عملياتي حمله به ايران است كه از قول پوتين رئيس جمهور روسيه در يك هفته نامه فرانسوي به نام «لوكنار اشينيه» است.
 اين نشريه نوشته كه از نيمه اكتبر (پايان ماه مبارك رمضان) تا آوريل سال 2008 موعد حمله احتمالي آمريكا و اسرائيل به ايران است كه ابتدا توسط نيروي هوايي اسرائيل شروع خواهد شد كه با هدايت هواپيماهاي شناسايي و رادارهاي آمريكايي به عمل مي آيد و سپس نيروي هوايي آمريكا بر اساس نتايج ضربه اول وارد خواهند شد. به همين دليل آمريكا،‌ بمب هاي ويژه تاسيسات زيرزميني و تونل ها را در محموله هاي جديد در اختيار رژيم صهيونيستي قرار داده است.

خبر دوم مربوط به هماهنگي هاي تيم مشترك آمريكايي ـ اسرائيلي طي دو هفته گذشته براي ايجاد آمادگي در اسرائيل براي شرايط جنگي جديد است كه پس از دريافت محموله هاي جديد از مهمات و تسليحات پيشرفته از آمريكا صورت گرفته است.
مقامات آمريكايي ديدارهاي سري ديگري با سران كشورهاي عربي منطقه به عمل آورده اند تا بر نقش آنان در هر جنگ احتمالي تاكيد شود.
بر همين اساس سفر اخير رايس به خاورميانه را برخي به تلاش هاي فشرده آمريكا براي آمادگي جنگي در منطقه ارزيابي كرده اند و اين ديدارها را هماهنگي براي كشاندن كشورهاي عربي به جنگ تلقي كرده اند تا نقش مشخصي را ايفا كنند. از جمله اين هماهنگي ها، ايجاد و يا القاي نوعي آرامش در فلسطين است تا اسرائيل از محيط داخلي نگراني نداشته باشد.
سعود فيصل وزير خارجه عربستان نيز تاكيد كرد كه در حاشيه اجلاس مجمع عمومي سازمان در كنار وزراي خارجه اردن، مصر و كشورهاي عربي خليج فارس با رايس ديدار داشته و موضع ايران مورد بحث قرار گرفته است. سعود الفيصل گفته است فكر مي كنيم درگيري و جنگ در راه ا ست و ما از برنامه هسته اي ايران نگران هستيم با اين كه ايران مدعي است كه اين برنامه هسته اي، صلح آميز است ولي بايد آن را اثبات كند.
خبر سوم كه از منابع فرانسوي نقل شده، مي گويد؛ سخت گيري فرانسه براي تحريم و مجازات ايران با هدف ايجاد جنگ است. فرانسه «ايران هسته اي»، «جنگ و خراب شدن روابطش با آمريكا» را نمي خواهد.

 تحليل محتواي اين اخبار: 

1. احتمال اول اين كه اين گزاره ها درست است و آمريكا و اسرائيل به دنبال يك ماجراجويي جديد در سطح منطقه هستند و لذا بايد براي آن آمادگي كامل داشت.
2. اين امواج عمليات رواني دشمن به منظور:
ـ زمينه سازي براي قطعنامه سوم در برنامه هسته اي ايران است
ـ به منظور ايجاد ارعاب در ايران و سوريه است تا اهداف مرحله اي آنان در انتخاب رئيس جمهور لبنان با كمترين هزينه به پيش برود.
ـ براي ارعاب ايران جهت عدم اهتمام به مسئله عراق و سرنوشت شيعيان در عراق
ـ براي ارتقاي روحي نظاميان اسرائيلي است كه اقتدار و توان بازدارندگي خود را در قبال حزب ا... لبنان از دست داده اند.

توضيح :

1. آمريكا و حكومت بوش در شرايطي هستند كه براي ورود به يك جنگ جديد كه سقف و عمق و فاصله زماني آن نامشخص است آمادگي ندارند و اين ريسك بزرگ در آستانه رقابت هاي انتخاباتي آمريكا و در آستانه جدي تر شدن نوعي جنگ سرد با روسيه و در زماني كه نگراني هاي آمريكا از رشد فزاينده چين در عرصه هاي اقتصادي و نظامي بيشتر شده و نهايتا پس از يك دوره ناموفق در عراق و افغانستان، امري محاسبه شده و معقول نيست.
2. اسرائيل پس از شكست در جنگ با حزب ا... و فرو ريختن اقتدار و هيبت و توان بازدارندگي اش، به دنبال بازسازي آن است تا امكان ادامه حيات سياسي در منطقه را داشته و بتواند بر اشغال مناطق فلسطيني پا بر جا بماند. به همين دليل تلاش هاي فشرده اي در اسرائيل و با كمك كشورهاي اروپايي و به ويژه آمريكا در باز گرداندن هيبت نظامي اسرائيل جريان دارد. با اين حال اسرائيل احساس مي كند كه در چند جبهه امكان درگيري ندارد. در جبهه داخلي با فلسطيني ها (حتي گفته مي شود انتفاضه سوم در اراضي 1948 خواهد بود) و در جبهه شمال با حزب ا... و در جبهه شمال شرق و سوريه و در جبهه جنوب با مصر دل مشغولي دارد. اين نگراني به حدي رسيده كه در پاسخ عمليات فلسطيني ها در پايگاه نظامي اسرائيلي (علي رغم ميل باطني نظاميان) به واسطه شرايط غيرعادي در محور شمالي، اجراي عمليات گسترده نظامي در غزه به تعويق مي افتد.
نكته مهم اين است كه پس از سال ها شرايط انفعالي در كشورهاي عربي، اسرائيل براي اولين بار نسبت به اجراي مانور نظامي سوريه و يا مصر در منطقه كانال سوئز به شدت نگران است. چرا كه اين مانورها نيز براي اولين بار پس از پيروزي حزب الله در جنگ سال قبل انجام مي شود. اين فضاي امنيتي موجب مي شود كه اسرائيل در كي «بحران فرسايش هويت و موجوديت» قرار گيرد و بر خلاف گذشته كه همواره قدرت نمايي نظامي «ابزار اعتماد و انسجام ملي» براي صهيونيست ها بوده، امروز اين ابزار با ناكارآمدي روبروست.
لذا غرب و آمريكا نمي توانند خط مقدم خود در خاورميانه را به حال خود رها كرده و براي حفظ آن تلاش نكنند.اين به اين معناست كه براي جلوگيري از نابودي اش تلاش مي كنند و اروپا خود را با انگيزه و تواني بسيار محدود در مقايسه با آمريكا در حمايت عملي از اسرائيل مي يابد.
3. جنگ عراق (2003) در ادبيات دانشگاه هاي نظامي جهاني به جنگي با متدهاي جديد و نوين اطلاق مي شود كه تلاش مي كند «پيروزي بدون گلوله» را تضمين كند.
اين الگوي جنگ در بخش مهمي از طرح خود بر عمليات هولناك رواني و تبليغاتي استوار است كه حريف و دشمن را با «سلب اراده» رو به رو مي كند و با داشتن امكانات تسليم مي شود.
در حالي كه اسرائيل وآمريكا در شرايط دشواري قرار دارند كه پاسخگويي به مسائل محدودتر براي آنها امكان پذير نيست، رواج يك فضاي كوبنده عمليات رواني و جنگي براي كسب و تامين اهداف در سطوح پائين تر است.
4. بر خلاف گذشته كه شرايط پرونده هسته اي ايران شاخص هاي منفي تري داشت و يا انسجام بيشتري در اعضاي شوراي امنيت به چشم مي خورد، در شرايط فعلي و پس از گزارش اخير آژانس و همگرا نبودن اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل و كم انگيزه بودن برخي كشورهاي اروپايي، مي تواند دليل خوبي براي هيجان انگيز كردن اوضاع منطقه و كشاندن كشورهاي غربي و عربي به ميدان نگراني ها و مصوب نمودن قطعنامه سوم عليه ايران باشد، كه دستاوردهاي زير را به دنبال دارد:
الف) با ارعاب در كشورهاي عربي، خط و جبهه معتدل وابسته به آمريكا از هم نمي پاشد و امكان چپاول پول و سرمايه اين كشورها در قالب ادامه فروش تسليحات فراهم مي شود.
ب) روس ها كه با جنجالي شدن اوضاع امكان فروش تسليحات و با هيجاني تر شدن مسئله قطعنامه سوم، امكان كسب ديگر امتيازات را دارند، از اين فضا استقبال مي كنند.
ج) جريان هاي ريز و درشت منطقه اي در فضاي رواني ايجاد شده، استوارتر مي ماند و بازتاب ناكامي بوش در عراق و افغانستان آنها را از طرح آمريكايي جدا نمي كند.
د) آمريكا اگر قطعنامه سوم عليه را ايران را تصويب نكنند در فضاي انسجام رواني منطقه، امكان ايجاد شكاف منطقه اي و ادامه آن و اجراي طرح هايي مانند تقسيم طائفه اي و مذهبي را نخواهد يافت.
نتيجه گيري:
اگر چه بسياري از شاخص ها نشان از يك عمليات رواني كوبنده و گسترده دارد ولي وجود يك عنصر غيرقابل پيش بيني مانند بوش و تيم افراطي همكار وي كه تا آخرين لحظات براي اثبات خود و ايدئولوژي ويران كننده نئومحافظه كاران از هيچ تلاشي دريغ نمي ورزند، تلقي كامل اين فضا در تلاش عمليات رواني امري نادرست است و به ميزاني كه بر غيرقابل پيش بيني بودن بوش حساب مي كنيم بايد بر جدي تر شدن وقوع رويدادهای غیرمترقبه طي ماه هاي آينده نيز حسابگري نمائيم./جهان نيوز